پرسش و پاسخ هایی جذاب با موضوع وقف
سلام و عرض ادب دارم ، من در رابطه با وقف داشتم دنبال مطلب مناسبی می گشتم برای انتشار در وبلاگ نیکی ماندگار ،یک مصاحبه جذاب با موضوع ارزیابی مقوله وقف و تأثیراتش در رفع مشکلات جامعه از جناب حجتالاسلام والمسلمین احمد شرفخانی ( با سمت معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف و امور خیریه در آذرماه سال 1394 ) در روزنامه اینترنتی جوان دیدم که خیلی برام جذاب بود ، این مصاحبه رو که به صورت پرسش و پاسخ مطرح شده در ادامه می آورم و توصیه دارم حتما مطالعه کنید ، میدونم زیاده ولی دلم نیومد بعضی از قسمت های آن را نیاورم ،امیدوارم مفید واقع بشه . [1]
ابتدا بفرمایید وقف با وصیت چه فرقی دارد؟
تفاوت وقف با وصیت و چیزهای دیگر این است که تمام آنها بعد از مرگ و به وسیله دیگران انجام میشود. در تمام روشها به غیر از وقف، فرد خودش از اموالش دست برنمیدارد. اما وقف ساختار خاصی دارد. به این نحو که خداوند هدیهای به بشریت داده تا از اموالی که برای آنها زحمت کشیده پس از مرگش نیز تا روز قیامت استفاده کند. همچنین تفاوت وقف با امور خیریه این است که امور خیریه یک صدقه آنی و ثوابشان در یک روز و در همان لحظه ثبت میشود در حالیکه وقف ثوابش را تا روز قیامت استمرار میبخشد. با این اوصاف باید گفت صدقات عادی یک مسکن هستند اما صدقات جاری (وقف) در جامعه ایجاد اصلاح و رفع محرومیت میکند.
آیا در کتابها ثبت شده که وقف از چه زمانی وجود داشته؟
ساختار وقف به قبل از اسلام بازمیگردد و در ادیان دیگر هم وجود دارد. اما این عنوان وقفی بعد از اسلام و توسط رسول گرامی اسلام تحقق بخشیده شده است. بخصوص اینکه زمانیکه اموالی در اختیار پیامبر قرار گرفت ایشان همه را وقف کرد. بعد هم به اصحاب خود توصیه کرد اگر اموالی دارند به عنوان صدقه جاریه (وقف) ثبت کنند.
در همین رابطه حضرت علی (ع) وقوفات بسیار زیادی دارد. وقفنامههای خیلی خوبی از آن حضرت بجا مانده است. یکی از وقفنامهها خطابش این است که آن حضرت هنوز از چاهی که ایجاد کرده بود، حتی خارج نشده بود که فرمودند قلم و دواتی بدهید تا همین جا وقفنامه را بنویسم و نوشتند «وقف کردم تا سپری از آتش جهنم برایم باشد.»
اصلاً فلسفه وقف چیست؟
فلسفه وقف این است که چون خداوند انسان را اجتماعی آفریده و نوعدوستی در فطرت انسان است باید از طریقی بتواند محرومیتها و نیازهای جامعه را با نگاه نوعدوستانه از بین ببرد تا بتوان به جایی رسید که در جامعه نیازی دیده نشود. به همین خاطر وقف رفع نیاز جامعه هم در همان عصر و هم برای آیندگان است. همچنین واقف فردی است که دوراندیشی جدی دارد.
در قرآن کریم از کارهای بزرگی مثل صدقات، باقیاتالصالحات، انفاق، احسان و... نام برده شده است اما جامعترین آنها وقف است که با فطرت انسان نیز عجین شده است. وقف در دورههای مختلف به این صورت بوده که واقف ابتدا نیاز جامعه را دیده و برای کمک به رفع آن تصمیم گرفته است. زمانی نیاز جامعه این بوده که در مسیرها کاروانسرایی بنا شود. در زمان دیگر نیاز به بیمارستان و درمانگاه بوده است. همچنین بعضیها بهخاطر عشق و علاقهای که به ائمه اطهار یا موضوعات مذهبی داشتهاند، مودت و محبت خودشان را با وقف کردن اموالشان در آن مسیر نشان داده اند. یا گروهی عاشق امام حسین(ع) هستند و اموالشان را برای ایشان وقف کرده و به عزاداری ها و خرج زائران اباعبداللهالحسین(ع) اختصاص میدهند.
آیا با هر نیتی میتوان وقف کرد؟ یا در این رابطه محدودیتهایی وجود دارد؟
در کل کشور بیش از 800 نوع نیت واقف داریم که این نیتها در بخشهای خیریه اجتماعی، مذهبی، فرهنگی، عتبات عالیات و دیگر چیزهاست. حتی برای حیوانات هم وقف داریم. وقفهایی نیز برای رفع اختلافات خانوادگی داریم. همچنین برای بحثهای ازدواج و...، مثلاً در گذشته در منطقهای بهخاطر اینکه یخچالی نبوده و گربه میآمده و گوشتی را میخورده، بین زن و شوهر ناراحتی پیش میآمد. به همین دلیل گروهی بخشی از اموالشان را وقف میکردند اگر گربهای گوشت خانوادهای را خورد بیایند و از این موقوفه گوشت تهیه کنند تا اختلافات کم شود. یا به عنوان مثال ابنخلدون میگوید داشتم رد میشدم که دیدم کنیزی کوزهاش شکسته و شروع کرده به گریه کردن. یک لحظه فردی آمد و گفت چرا ناراحتی، این نزدیکی موقوفهای است که میتوانید بروید و از آنجا کوزهای بگیرید و به منزل بروید تا اربابتان اذیتتان نکند.
پس وقف با توجه به نیاز هر دوره صورت میگرفته است؟
بله. موقوفات در هر دوره به دلیل اینکه نیازها خاص بوده فرق می کردند. به همین خاطر باید دید نیاز امروز جامعه در چه ابعادی است.
به عنوان مثال امروز در جامعه آسیبهای اجتماعی زیاد است. وقتی آسیبشناسی میکنیم به بحث ازدواج میرسیم. چون سن ازدواج بالا رفته خود به خود آسیبها نیز افزایش یافته است. اگر امروز کسی اموالش را برای امر ازدواج وقف کند کمک به رفع محرومیت و اصلاح جامعه کرده. بهخاطر همین است که میگویند وقف باعث عدالت اجتماعی میشود. یعنی فاصله طبقاتی را از بین میبرد.
فقر مفهومش فقط فقر مادیات نیست. فقر فرهنگی بسیار مهمتر است. میشود وقف کرد برای کتابخوانی، برای امر پژوهش و....
امروزه در امور پژوهشی و علمی بسیار نیاز به حمایت داریم. در دانشگاهها به خوابگاههای دانشجویی نیاز داریم که یکی از آسیبهایی که برای جوانان ایجاد میشود بهخاطر نبودن خوابگاه است. با تأمین آن میتوان کمک ویژهای به جامعه کرد.
پس باید اول نیاز هر دوره و منطقه شناسایی و سپس اقدام به رفع آن کنیم. شاید امروز در یک شهر نیاز به موقوفه برای اباعبدالله باشد و در شهر دیگری چنین نیازی نباشد. یا در شهری نیاز به موقوفات برای ایتام باشد و در شهر دیگری نباشد. یا برای دارو و درمان و مسائل دیگر. پس اگر کسی میخواهد کاری یا انفاقی کند حتماً دو موضوع را باید در نظر داشته باشد. اول نیاز منطقه و بعد عام بودن آن.
مگر وقف یک کار خیرانه و عامپسند نیست؟ پس چرا دوباره میگویید عام باشد؟
منظور از عام بودن این است که بعضاً میآییم برای وقف خیلی قید و بند میگذاریم. چه اشکالی دارد وقف کنیم و بگوییم مثلاً کمک به ایتام در ابعاد مختلف. چه اشکالی دارد بگوییم مثلاً کمک میکنم برای ترویج فرهنگ عاشورا که در آن عزاداری هست، نذر هست، کمک به نیازمند و... هم هست. یا مثلاً برای کمک به فقرا، نیازمندان، ایتام و بیسرپرستان همیشه نیاز نیست که بیاییم و برای آنها لباس بخریم. شاید روزی آنها نیاز به لباس داشتند اما امروز آنها محتاج کمک هزینه تحصیلی هستند.
اگر وقفمان را عامه اعلام کنیم و وقفمان را با نگاه عامتر و عمومیتر عرضه کنیم آن موقع در تمام دورهها قابل استفاده و بهرهوری است. باز هم تکرار میکنم بعضی وقتها آنقدر قید و بند میگذاریم که آیندگان نمیتوانند از موقوفات استفاده کنند.
با توجه به اینکه وقوفات بر اساس نیاز هر دوره صورت میگیرد، اگر شرایط جامعه تغییر کند، میتوان ماهیت وقف را هم عوض کرد؟
بعضی موقوفات و نیاتشان خاص است. موقوفاتی که امروز آن نیت قابل اجرا نیست ولی باید از نظر شرعی اقرب به نیت شود. مثلاً داریم در گذشته سردابهایی که وقف شدهاند و امروز مردم آن منطقه صاحب آب لوله کشی شدهاند.
یا برای روشن کردن شمع در حرم اباعبداللهالحسن(ع) وقف داریم. آن موقع این شمع برای روشن کردن حرم وقف شده بوده اما امروز با رسیدن برق دیگر نیازی به آن نیست.
یا کاروانسراها برای استراحت مردم و مسافران بوده. بنابراین امروز باید کاری کرد که این موقوفات به نیت واقف نزدیک شود.
وقف یک جامد نیست بلکه ساری و جاری است و میتواند در هر دورهای نسبت به نیاز آن زمان و دوره ولی با اصل نیت تغییر کند. اینجاست که میبینیم برخی قید و بندها در موقوفات کار را خیلی سخت میکند.
در گذشته مردم زمینهای زیادی داشتند که خیلی ارزش مادی نداشت و آنها را وقف میکردند. حالا با این قیمتها و گرانیها چطور کسی ملکی یا باغی را وقف کند؟
درست میگویید. در گذشته مردم پول و زمین داشتند و میآمدند موقوفاتی را انجام میدادند. حالا که ما نداریم و نمیتوانیم کاری کنیم و از این هدیه الهی نمیتوانیم استفاده کنیم باید بگوییم وقف برای پولدارهاست؟
ما شعاری داریم که میگوید همه واقف باشیم یعنی اینکه خداوند متعال نگفته وقف را انفرادی انجام بدهیم. گفته شما میتوانید وقف دستهجمعی و گروهی و خانوادگی داشته باشید و یا در یک امر خیرخواهانه مشارکت کنید. حتی زمانی که یک موقوفه بزرگ انجام میشود میتوانید گوشهای از آن را بگیرید.
یعنی معتقدید انجام وقف را در اذهان سخت کردهاند؟
بله. اما ما باید آسانسازی وقف را در دستور کار قرار بدهیم. در جامعه باید نهادینه شود که وقف صرفاً متعلق به پولدارها و ملاکان نیست. همه میتوانند واقف باشند. بعضی وقتها ما کتابی را میخریم و بعد از استفاده به بچههایمان نمیگوییم که رویش بنویسند «وقف کردم برای فلان مدرسه»، «وقف کردم برای کتابخانه». اگر این کار را بکنیم از الان بچه یاد می گیرد با یک جلد کتاب واقف شود.
مثال دیگری می زنم. بعد از اهانتهایی که به کتاب آسمانیمان قرآن کریم شد، نه فقط در ایران که در خارج از کشور هم شاهد بودیم اقبال مردم بهخصوص درمیان ادیان مختلف و حتی کسانی که جزو لاییکها بودند به کلام خدا بیشتر شد.
همه به دنبال این بودند که ببینند این کلام خدا چیست. به همین دلیل بیشترین استقبال از قرآن و خرید این کتاب آسمانی صورت گرفت.
در چنین شرایطی ما باید قرآن را به زبانهای مختلف در اختیار شیفتگان و عاشقان کلام خدا قرار بدهیم.
چه اشکالی دارد ما یک جلد قرآن را با ترجمه به زبان انگلیسی، آذری، اردو و یا اسپانیایی تهیه کنیم و وقف کنیم. حالا کسی میگوید چطور این کار را به تنهایی بکنم؟ اینجا میتوان دست به دست هم داده و یک موج جدید ترویج قرآن را در دنیا به راه انداخت.
هر جلد قرآن کریم بعد از چاپ حدود 8 تا 10هزار تومان است. پس میشود با 10 هزار تومان واقف باشیم.
شما نگاه کنید به عزاداری های اباعبدالله در ماه محرم و صفر و این ایام که چقدر در کل کشور نیات و نذر و نذورات اتفاق میافتد؟ بعضاً همین نذر و نذورات با کمترین پولها و با جزئیترین بودجهها است. اما با یک ساختار و مشارکت عمومی میشود بسیاری از آنها را سامان داد.
پس بسیاری از نذورات و صدقات معمولی را میتوان به صدقات جاریه تبدیل کرد؟
نذر و وصیت و صدقه معمولی و امورخیریه با وقف تفاوت دارند. آنها آنی هستند و این ماندگار. وقف یک احسان ماندگار است. یک چشمه همیشه جوشان. وقف رفع نیاز لحظه نیست بلکه تمام لحظات را در برمیگیرد. برهمین اساس سازمان اوقاف از سال گذشته در تهران و برخی استانها اقدام به ساخت بیمارستان تخصصی سرطان کرده است. ما گفتیم از همین ابتدا میخواهیم آن را وقف کنیم. به همین خاطر نیاز به پولدارهای زیادی بود که در کنار هم قرار بگیرند. اما تصمیم بر آن شد که همه مردم واقف باشند. پس اوراق وقفی را طراحی کردیم و مجلس شورای اسلامی هم آن را تصویب کرد و اعلام شد. حالا مردم با صدهزار تومان واقف بخشی از بیمارستان سرطان میشوند.
در شرایطی که بسیاری از شهروندان نمیتوانستند در سطح کلان مشارکت کنند اما با این روش واقف شدند و تا زمانیکه بیمارستان کار میکند و مردم از آن بهره میبرند ثوابش برای به این واقفین می رسد. در وقف اصل کار به کمک است نه مقدار پول.
برای نهادینه شدن وقف چه کارهایی باید کرد؟
برای نهادینه شدن وقف در جامعه و ماندگار شدن نذر و احسانها باید مجموعه مسئولان و بخصوص هیئات و مساجد و مؤسسات خیریه دست به دست هم بدهند و نسبت به اقداماتی که در ماههای محرم و رمضان و... انجام میشود کاری کنند تا این کارها تبدیل به یک ساختار ماندگار شود. مثلا میتوانند یک زمین یا مجموعه تجاری تهیه کنند و بعد از وقف شدن آن برای هیئت، سالهای سال از درآمدش بهرهمند شوند.
الان اطلاعات کسی را داریم که 900سال پیش اموالش را وقف کرده و وقفنامهاش هم وجود دارد. واقف و فرزندان و نوه و نتیجههایش از دنیا رفتهاند و هیچ نامی از آنها نیست. اما در حقیقت واقف زنده است و اگر از نظر فیزیکی در بین ما نیست ولی روحش وجود دارد. او وجود دارد چون مردم از اموالش بهره میبرند.
آیا شما نیز برای ساماندهی و گروهی شدن وقفها کاری کردهاید؟
بله در این مسیر انجمن یاوران وقف را راهاندازی کردهایم. مثلاً انجمن یاوران کتابخوانی که گروهی دور هم جمع میشوند و برای ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی کار میکنند. یا برای بحث حوزههای علمیه گروهی جمع شده و مردم را تشویق می کنند تا در یک سیستم مشارکتی و دستهجمعی کارها را پیش ببرند.
در همین رابطه، چندی پیش هیئتی بود که نذورات زیاد و بزرگی داشت. قرار شد نذورات را ماندگار کنیم. به همین خاطر همه پولها و نذورات به نیت آن هیئت در جایی سرمایهگذاری شد و در حال حاضر با راهاندازی یک مجتمع تجاری سودش به آنها میرسد. جالب است حالا دیگر نیازی به نذورات ندارند چون به یک سرمایه جاری دسترسی دارند. با این روش تا روز قیامت تمام نذورات 50 هزاری و 100هزار تومانی برای اهداکنندگانش ثواب به همراه دارد. حالا اگر همان نذورات به یک آش و غذا و چای تبدیل میشد تمام میشد. هر چند تمام اینها لازم است اما تأکید ما این است که نذورات به یک ساختار ماندگار و جاری تبدیل شوند.
چرا الان ساختار ماندگاری نذورات اینقدر کم است؟
چون خیلی از خواص از وقف آشنایی کافی ندارند. اخیراً یکی از چهرههای ماندگار پیش من آمد که بیش از 200مدرسه در کشور ساخته است. با اینکه بیش از 80سال سن دارد، وقتی در مورد وقف حرف زدیم گفت من تاکنون وقف را کامل نمیشناختم. ای کاش من تمام مدارسم را وقف میکردم.
چون در ساخت مدارس ساختار وقف را طراحی نکرده بعد از چند سال میتوانند آن مدرسه را فروخته یا تغییر کاربری بدهند.
شاید بعدها آن منطقه نیاز به مدرسه نداشته باشد و نیازش به یک دارالقرآن یا مرکز فنی حرفهای باشد. میتوانست بگوید این مکان را وقف کردهام برای امر آموزش. آیندگان هم اگر نیازی به مدرسه نداشتند میتوانستند برای هر نوع امر آموزش جامع و عمومی از آن بهره ببرند. وقف اگر عام باشد ماندگار میشود.
وقف دست و پای واقف را نمی بندد. ما میتوانیم وقفی را انجام دهیم و تا زمانی که زنده هستیم متولی آن باشیم و بعد از آن هم فرزندانمان یا هر کس دیگری متولی آن باشد. اما کسی نمیتواند آن را از وقفیت خارج کند و تغییر دهد.
نوع دیگری از وقف هم وجود دارد. به این نحو که وقفی صورت می گیرد و مدیریت آن را به سازمان اوقاف می سپارند. سازمان اوقاف این اموال را بهنام خودش نمیداند بلکه به عنوان یک امین امانتدار خواهد بود.
آیا در طول تاریخ عواملی بودهاند که از رواج یافتن وقف جلوگیری کرده باشند؟
در این باره باید گفت علت اینکه وقف در جامعه نسبتاً کمرنگ شده است دو دلیل داشت. اولین مورد در دوره پهلوی اتفاق افتاد و بزرگترین ظلم و جنایات به موقوفات انجام شد. موضوع این بود که رضاخان و پسرش دیدند وقف پشتوانه دین و دینداری شده است. بهخاطر همین رضاخان در دورهای اعلام کرد روضهخوانی ممنوع. عزاداری ممنوع. حتی اگر کسانی که در خانههایشان به صورت پنهانی اقدام به برگزاری مراسم میکردند دستگیر میشدند. با این حال و در همان دوره بیشترین موقوفات برای اباعبدالله صورت گرفت. دیدند اینطور نمیشود. به همین خاطر بخشی از موقوفات را با عنوان اموال شخصی به نام دولتیها ثبت کردند.
در آخرین ظلمی که در مورد موقوفات انجام شد، به بهانه اصلاحات ارضی تمام اموال وقفی با سند به مردم داده شد.
آنها میدیدند موقوفات پشتوانه محرم و صفر، پشتوانه حوزههای علمیه و پشتوانه مباحث دینی هستند. موقوفات را هم علما مدیریت میکردند. اما حضرت امام (ره) حدود 70 روز پس از پیروزی انقلاب دستور دادند اموال موقوفه باید به وقفیت خودشان برگشته و اسناد باطل شوند. البته شرعاً هم همین است.
چون موقوفات قابل توجه بود این حرکت باعث شد بخشی از مردم که احکام دین را نمیدانستند به سازمان اوقاف و مجموعه مدیریت این سازمان که با مردم درگیر شده بودند تا اموال را برگردانند بدبین شده و تأثیرات منفی آن بر وقف بهجا بماند.
آسیب دیگر این بود که در دو سه دهه اول انقلاب در سازمان اوقاف نسبت به ترویج وقف اهتمام جدی صورت نگرفت.
علت هم این بود که آنها درگیر مباحث حقوقی و قانونی موقوفات قبلی بودند. همین عامل باعث شد رسانهها بهجای اینکه وقف را تبلیغ کنند رفتند صدقات عادی را تبلیغ کردند.
تبلیغات باعث شدهاند مردم بیش از هرچیز صدقه را در کارهای روزانه خود بگنجانند. آیا میشود یکبار دیگر وقف جای خود را در جامعه پیدا کند؟
قبل از پیروزی انقلاب اینطور نبود که هر کس از خانه خارج میشود صدقهای را از جیبش خارج کند. آن زمان اگر فقیری در میزد میگفتند کمکی به او بکنید. اما الان اینطور نیست و کاری ندارند مستمندی در میزند یا نه، از خانه که خارج میشوند صدقه میدهند. یا میخواهند به مسافرت بروند صدقه میدهند.
در دوره پیامبر (ص) بر صدقه جاریه تبلیغ میشد و این امر در بین مردم هم نهادینه شده بود. اگر از مردم بپرسیم در طول سال چقدر صدقه میدهند اکثراً این کار را میکنند. این فرهنگ در دوره پیامبر(ص) با ساختار وقفی بود چرا که جابر ابن عبدالله انصاری خودش میگوید من از یاران پیامبر کسی را نمیشناسم که یک تمکن جزئی داشته باشد و وقفی نکرده باشد.
در دوره صفویه هم همین بوده. وقتی تاریخ یکی از شهرها را میخوانیم میبینیم نوشته مردم آنقدر به وقف رغبت پیدا کرده و اقدام به این کار میکردند که در این شهر زمینی نمانده بود تا مردم آن را بخرند و وقف کنند. بهخاطر همین میرفتند از روستاهای اطراف زمین میخریدند و وقف میکردند تا از هم پیشی بگیرند. ما به جای نشان دادن راه درمان به مردم، مسکنها را تبلیغ میکنیم. کسی که وقف میکند هم دوره خودش را در نظر میگیرد هم آینده را. یعنی با وقف حمایت از جامعه مقطعی نیست و ادامه پیدا میکند. اگر دقت کنیم میبینیم همه مردم از وقف استفاده میکنند. دانشمندان امروز مدیون وقف هستند چرا که کتابخانههای مهم کشور موقوفه هستند. بخش قابل توجهی از دانشگاهها موقوفه هستند. مدارس، درمانگاهها و تمام حوزههای علمیه موقوفه هستند. اما ما موقوفات را با مسجد و حسینیه شناختهایم. بنابراین می شود گفت وقف هم رفع نیاز جامعه است و هم باری از دوش حاکمیت برمیدارد.
در حال حاضر چند موقوفه در سازمان اوقاف به ثبت رسیده است؟ و آیا شما از درآمدهایتان به دولت هم کمک میکنید؟
الان در سازمان اوقاف بیش از 157هزار موقوفه داریم. این 157هزار موقوفه بیش از یک میلیون و چهارصدهزار رقبه دارد که یا مسکونی است یا تجاری و یا کشاورزی. در همین ماه محرم 33میلیارد تومان از درآمد موقوفات برای عزاداری حضرت آقا اباعبدالله هزینه شد. اگر ما امروز این موقوفات را تعطیل کنیم چه میشود؟ آیا عملکرد سازمان اوقاف برداشتن باری از دوش دولت نیست؟ تحت پوشش قرار دادن بیش از 33هزار خانوار در طول سال برداشتن باری از دوش دولت نیست؟ آیا انجام دادن بحثهای قرآنی در طول سال بدون بودجههای دولتی کمک به دولت نیست؟ و صدها مورد دیگر بخصوص در مباحث درمانی و... اگر وقف نبود چقدر دولت و حاکمیت تحت فشار بود؟
با این اوصاف اگر وقف نهادینه بشود بخش اعظمی از خدمات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم از طریق آن تأمین خواهد شد و حاکمیت به سمت توسعه خواهد رفت نه به سمت رفع نیاز و فقر جامعه. در آن حالت دولت میتواند به رفاه مردم فکر کند، چون وقف نیازها را رفع کرده. وقف در جامعه اسلامی تداومبخش عدالت اجتماعی است. چون نیاز همیشه مادی نیست بلکه شامل تمام مباحث فرهنگی و علمی و... میشود. با این شرایط وقتی رفع نیاز اتفاق افتاد حاکمیت برای رفاه مردم تلاش میکند و آن موقع است که عدالت اجتماعی پایدار خواهد بود.
حتی در مباحث اقتصادی و بخصوص اقتصاد مقاومتی که امروز مد نظر است بخشی از آن در وقف است. وقف میگوید اموال بماند و از درآمدش استفاده کنید. یعنی نسبت به درون خودتان پایبند و پایدار میمانید و به درونتان استحکام میبخشید. پس اموال باید اقتصادی مدیریت و اداره شوند. زیرا هیچ وقت درآمدزایی اتفاق نمیافتد مگر اینکه اشتغالزایی درونش باشد.
خداوند به انسان واقف میفرماید بهخاطر اینکه در زمانی که در دنیا بودی انقطاع پیدا کردی از اموالت و بهخاطر رفاه مردم و ترویج قرآن و اهلبیت از آنها دست کشیدی و با من معامله کردی من هم به تمام آنها برکتی میدهم که هیچ پایانی برایشان نباشد.
پی نوشت ها :
[1] چون این مصاحبه در آذرماه سال 1394 صورت گرفته در مورد مبالغ پولی و همچنین اعداد موقوفه اگر مثلا گفته شده 157 هزار موقوفه داریم و... ، الان که سال 1400 هستیم و این مطلب رو انتشار دادم این اعداد بیش ترهستند. و این فاصله زمانی رو در اعداد مطرح شده در مصاحبه در نظر بگیرید.
منبع مطلب : روزنامه جوان / مصاحبه کننده و منتشردهنده این مطلب در روزنامه جوان « آقای محمدرضا هادیلو » هستند.